آدمی هستم قانع - دیر رنج ولی وقنی عصبانی میشم واقعا نمیفهم چه کار میکنم و هر کس جلوم بیاد احتمال بی احترامی بهش هست ولی اگه با کسی خوب باشم زندگیم هم به پاش میریزم.
ادامه...
سلام . // وب زیبای دارید// از نا رفیق فقط درد می مونه و بس // ناراحت نباشید توی این دنیا هر جور ادمی پیدا میشه // همیشه ابی بمونید /// بدرود...................در پناه حق
[ بدون نام ]
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1384 ساعت 04:16 ب.ظ
سلام ممنون که بهم سرزدی به خطر نارفیق که غمگین نمی شن خودت می گی نا رفیق . بی خیال شو . بازم هروقت آپ کردی بهم بگو
من پیک پیامبرمم ...اومدم شما رو به هر دینی که هسی دعوت کنم سر سفرهء افطار و بگم منزل منزل نه بنده و نه پیامبره و سر سفره هم جام قدر همه هست و هم باده ...وظیفهء بنده دعوت گرفتن بود ...گرفتم ...وظیفهءپیامبر اخطار بود ...داد ...وظیفهء شما به عهدهء بنده ای نیست جز خودت
من پیک یه پیامبرم ...اومدم شما رو به هر دینی که هسی دعوت کنم سر سفرهء افطار و بگم منزل منزل نه بنده و نه پیامبره و سر سفره هم جام قدر همه هست و هم باده ...وظیفهء بنده دعوت گرفتن بود ...گرفتم ...وظیفهءپیامبر اخطار بود ...داد ...وظیفهء شما به عهدهء بنده ای نیست جز خودت
غم اومده خونه ی من ----- انگشت و بر در می زنه مهمون نا خونده ی من-----هر شب به من سر می زنه درود وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم اگه به من سر بزنی. موفق باشی.بدرود.
سلام علی آقا ممنون از حضورت در یاور همیشه مومن دوست عزیز می بینم که وبلاک خوبی داری هر چه بخواهی توش پیدا میشه......شما هم مثل خدائی خیلی وارد هستید زیبا نوشتی غم را دوست دارم چون دل من همیشه غمگین هست موفق باشی
سلام از اول هم غم با آدم زاده شده مهم اینه که اونو پنهون کنی و الا همه اینو دارن .راستی منم تورو لینکیدم . در ضمن حداقل یه کوچولو اشاره میکردی که قمار ترانه من هست ولی با این حال ایرادی نداره هر جور که خودت راحتی . بازم بهم سر بزن .
ممنون از حظور پر مهرت............... انگار من ودل در پی غم زاده ی عشقیم.............وقتی تو زندگی عشق رو شناختیم از رنج وغمش دم نزدیم سوختیم ساختیم....................وفای تو را نازم ای اشک غم که در دیده عمری تو را دیده ام............. بازم پیش من بیا...........موفق باشی............در پناه حضرت حق
بعد از تو دیگر شعر گفتن با یاد تو مرا راضی نمی کند دیگر خاطراتت مرا سیری نمی دهد و دیگر خیال با تو بودن آرامم نمی کند من تو را می خواهم خودت را وجودت را که سر شار از غرور و محبت است کسی را می خواهم که دستان پر ز مهرش در سرمایی ترین زمستانهای تنهایی گرما بخش دستانم بود من وجود کسی را خواهانم که سخنانش برف یخ زده دلم را ذوب کرد و در آن چشمه زیستن را روانه ساخت آری !!!!!! من کسی را می طلبم که چگونه زیستن را به من آموخت و چگونه انتخاب کردن را.........
هنگامی که احساس پوچی مرا اسیر خود می ساخت احساس بیهودگی احساس نیستی احساس زنده بودن نه زندگی کردن تو و نگاه های آرامش بخشت روزنی در قلبم باز می کردید نمی دانم آیا چشمانم این ثانیه ها و روز های تلخ و شیرین را بار دیگر خواهد دید؟!! و آیا باز این دوستیها ادامه خواهد یافت؟!!
چشمانم اسیر قفسهای طلایی نگاه تو اند!!!.............
نمی دانم نگاه تو چه طور قفس ها را باز می کندو چشمانم را آزاد؟؟.......آیا چشمانم میلی به جدایی و آزادی خواهند داشت؟!!
سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه
وبلاگ قشنگی داری
خدانگهدار
سلام . // وب زیبای دارید// از نا رفیق فقط درد می مونه و بس // ناراحت نباشید توی این دنیا هر جور ادمی پیدا میشه // همیشه ابی بمونید ///
بدرود...................در پناه حق
سلام ممنون که بهم سرزدی به خطر نارفیق که غمگین نمی شن خودت می گی نا رفیق . بی خیال شو . بازم هروقت آپ کردی بهم بگو
سلام
وبلاگ خوبی داری.وچه عبارت زیبایی.به نظر من تو این دنیا همه چیز با ادم بازی می کنه حتی عشق واحساس.به خیال مبهم من هم پا بذار مانا باشی
سلام ...
خیلی زیبا بود ... کاریش نمیشه کرد.دورو بر همه پر شده از این نارفیقها ... میشه گفت فقط باید تحمل کرد ...
موفق باشی
با سلام اپ شدم.....قربانت
سلام علی جان وبلاگ واقعا زیبایی داری خوبم می نویسی
موفق باشی
با تبادل لینک هم موافقم
من پیک پیامبرمم ...اومدم شما رو به هر دینی که هسی دعوت کنم سر سفرهء افطار و بگم منزل منزل نه بنده و نه پیامبره و سر سفره هم جام قدر همه هست و هم باده ...وظیفهء بنده دعوت گرفتن بود ...گرفتم ...وظیفهءپیامبر اخطار بود ...داد ...وظیفهء شما به عهدهء بنده ای نیست جز خودت
من پیک یه پیامبرم ...اومدم شما رو به هر دینی که هسی دعوت کنم سر سفرهء افطار و بگم منزل منزل نه بنده و نه پیامبره و سر سفره هم جام قدر همه هست و هم باده ...وظیفهء بنده دعوت گرفتن بود ...گرفتم ...وظیفهءپیامبر اخطار بود ...داد ...وظیفهء شما به عهدهء بنده ای نیست جز خودت
خیلی قشنگ بود. احسنت!!
سلام عزیز
وبلاگ شما هم بقول خودت تمیسه لینک هم به روی چشم
فدااااااااااااااااااااااااااااااااا
غم اومده خونه ی من ----- انگشت و بر در می زنه
مهمون نا خونده ی من-----هر شب به من سر می زنه
درود وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم اگه به من سر بزنی.
موفق باشی.بدرود.
سلام ممنون که به من سر زدی
در مورد تبادل لینک هم پایه هستم.
سلام علی آقا
ممنون از حضورت در یاور همیشه مومن
دوست عزیز می بینم که وبلاک خوبی داری هر چه بخواهی توش پیدا میشه......شما هم مثل خدائی خیلی وارد هستید
زیبا نوشتی
غم را دوست دارم چون دل من همیشه غمگین هست
موفق باشی
سلام
از اول هم غم با آدم زاده شده مهم اینه که اونو پنهون کنی و الا همه اینو دارن .راستی منم تورو لینکیدم .
در ضمن حداقل یه کوچولو اشاره میکردی که قمار ترانه من هست ولی با این حال ایرادی نداره هر جور که خودت راحتی .
بازم بهم سر بزن .
سلام علی جان
ممنون از حظور پر مهرت...............
انگار من ودل در پی غم زاده ی عشقیم.............وقتی تو زندگی عشق رو شناختیم از رنج وغمش دم نزدیم سوختیم ساختیم....................وفای تو را نازم ای اشک غم که در دیده عمری تو را دیده ام.............
بازم پیش من بیا...........موفق باشی............در پناه حضرت حق
سلام دوست خوبم منم لینک شما رو گذاشتم.
موفق باشی. بدرود
سلام
احوال شما دوست خوبم
لینک شما را در وبلاکم گذاشتم عزیز
واسه یادآوری
موفق باشی
سلام عزیز
جنون به روز شدهاااااااااااا
در پناه حضرت حق
سلام خیلی عالی خیلی قشنگ به من هم سر بزن منتظرم
بعد از تو دیگر شعر گفتن با یاد تو مرا راضی نمی کند دیگر خاطراتت مرا سیری نمی دهد و دیگر خیال با تو بودن آرامم نمی کند من تو را می خواهم خودت را وجودت را که سر شار از غرور و محبت است کسی را می خواهم که دستان پر ز مهرش در سرمایی ترین زمستانهای تنهایی گرما بخش دستانم بود من وجود کسی را خواهانم که سخنانش برف یخ زده دلم را ذوب کرد و در آن چشمه زیستن را روانه ساخت آری !!!!!! من کسی را می طلبم که چگونه زیستن را به من آموخت و چگونه انتخاب کردن را.........
هنگامی که احساس پوچی مرا اسیر خود می ساخت احساس بیهودگی احساس نیستی احساس زنده بودن نه زندگی کردن تو و نگاه های آرامش بخشت روزنی در قلبم باز می کردید نمی دانم آیا چشمانم این ثانیه ها و روز های تلخ و شیرین را بار دیگر خواهد دید؟!! و آیا باز این دوستیها ادامه خواهد یافت؟!!
چشمانم اسیر قفسهای طلایی نگاه تو اند!!!.............
نمی دانم نگاه تو چه طور قفس ها را باز می کندو چشمانم را آزاد؟؟.......آیا چشمانم میلی به جدایی و آزادی خواهند داشت؟!!
سلام خوبی ؟ وبلاگ جالبی داری امیدوارم موفق باشی در اینده هم . بهم سر بزن خوشحال می شم . تا بعد خدانگهدار
(البته قالب وبلاگم خراب شده در دسته مرمت است)
سلام
مطلب زیبایی بود
من آپ شدم خوشحال میشم اگه سر بزنی
موفق باشی بدرود
سلام علی جان
عزیز موافقم با تبادل لینک الان لینکت می ذارم .............
دیگه نوبت شماست
موفق باشی .........................در پناه حضرت حق
سلام خسته نباشین متن جالبی هست فقط می خوام بگم قبل غم وجدان آدمی وقت به دنیا آمدن فریاد می زنه منم وجدان بهد ها شاید غم
سلام عزیزم قشنگ بود مثل همیشه
منم اپ هستم
تا سلامی دیگر بدرود
میرویم بی هم بعد ما دردشت عشق/ روی دوش باد یک پیغام می ماند بجا
مطلب زیبائی بود
سلام و تشکر بخاطر حضورت در وبلاگ من به روز هستم
ترا من چشم در راهم
علی جان خودت با وبلاگت حرف ندارین
سلام
علی جان شما منو همیشه شرمنده کردید با این کارهاتون